سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیده دوست از [دیدن] عیب های محبوب، نابیناو گوشش از [شنیدن] زشتیِ نقص هایش ناشنواست . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 16  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 10625
 
صاحبدلان
 
دوست دارم
نویسنده: آرین-بیتا(شنبه 85/8/13 ساعت 9:52 عصر)
مرا صد بار هم از خود برانی دوستت دارم

به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم

چه حاصل از جفا کردن چه سود از عشق ورزیدن

مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم



نظرات دیگران ( )

تشکر
نویسنده: آرین-بیتا(شنبه 85/8/13 ساعت 9:51 عصر)

از تو متشکرم به خاطر همه خاطراتی که تو ذهنم نقش دادی

از تو متشکرم به خاطر اینکه باعث شدی تا بفهم که دوست داشتن کسی که دیگه دوستت نداره چقدر احمقانه است

از تو متشکرم به خاطر لحظه هایی که به من بخشیدی و لحظه هایی که از من گرفتی

از تو متشکرم به خاطر اینکه به من یاد دادی که راحت بتونم فراموش کنم ولی به من یاد ندادی که با فراموش کردن هر چیزی خودم هم به فراموشی سپرده می شوم

از تو متشکرم به خاطر اینکه به من فهماندی که دلدادگی دروغه و هر کس از عشق گفت صددرصد دروغگوی بزرگی خواهد بود

از تو متشکرم به خاطر اینکه باعث شدی مسیر زندگی ام را عوض کنم و با آدمها همان طور که خودم دوست دارم ، زندگی کنم

از تو متشکرم به خاطر هر آنچه که من فهمیدم بعد از اینکه از تو کلمۀ خداحافظ را شنیدم

از تو به خاطر خیلی چیزهای دیگر هم متشکرم اما می ترسم که با گفتن آنها تو را از یاد ببرم



نظرات دیگران ( )

اگه
نویسنده: آرین-بیتا(شنبه 85/8/13 ساعت 9:50 عصر)


نظرات دیگران ( )

میمیرم برات
نویسنده: آرین-بیتا(شنبه 85/8/13 ساعت 9:49 عصر)

می میرم برات ...

نمیدونستی می میرم بی تو و بدون چشات ...

رفتی از برم ...

تو نمیدونستی که دلم وصله به ساز صدات ...

آرزومه که نمیدونستی که من می میرم برات ...

می میرم برات ...

عاشقم هنوز ...!!!

نمی خواستی که بمونی یا بسوزی به ساز دلم ...

گفتی من میرم ...

تو میخواستی بری تا فرداها یار خوشگلم ...

برو راهی نیست تا فرداها برو خوشگلم ...

برو خوشگلم ...

سفرت بخیر ...

اگه میری از اینجا تک و تنها به یه شهر دور ...

برو که رفتن بدون ما می رسه به یه دنیا نور ...

سفرت بخیر ...

برو گر شکستی ز من می تونی دوباره بساز ...

ازدلی شکسته و نا امید و خسته تو باز برو ...

تو بازم برو ...

نمیخوام بیایی ...

نمیخوام میونه تاریکیه من تو حروم بشی ...

نمیخوام ازت ...

نمیخوام مثل یه شمع بسوزی برام تا تموم بشی ...

برو تا بزرگی میخوام که فقط آرزوم بشی ...

می میرم برات می میرم برات می میرم برات ...



نظرات دیگران ( )

عشق
نویسنده: آرین-بیتا(شنبه 85/8/13 ساعت 9:48 عصر)

یعنی میشه که ما دو تا یه روزی به هم برسیم؟

مهم فقط رسیدنه ، حتی اگه کم برسیم

 یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟

به آرزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟

 یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟

کاشکی بدونم چقـَدَرباید مکافات بکشم

 یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟

چرا تا حالا نشده ، شاید گناه من باشه

 یعنی میشه که دستامون با هم مثه یه رشته شه؟

هر کی برای اون یکی درست مثه فرشته شه

 یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟

یه خواب راحت بکنیم ، یه آه راحت بکشیم

 یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من ، دیوونت؟

دوباره عاشقم بشه اون دل مثل رودخونت

 یعنی میشه با هم باشیم من و خدامون و خودت؟

درست مثه تولدم ، درست مثه تولدت

 یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟

تکیه کلام تو بازم ، من میمیرم برات باشه؟

 یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟

میگی نمیشه ولی من ، همش میگم خدا کنه

 یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟

یه چیزی بشکنه فقط  ، اونم طلسم ما باشه



نظرات دیگران ( )

عشق
نویسنده: آرین-بیتا(پنج شنبه 85/8/11 ساعت 9:40 عصر)

تقدیم به بیتای خودم



نظرات دیگران ( )

بارون
نویسنده: آرین-بیتا(پنج شنبه 85/8/11 ساعت 9:39 عصر)

بارون رو قلب شیشه ها هی جا می ذاره رد پا
مثل تو که رو قلب من پا رو گذاشتی بی صدا

هنوز وقتی بارون میاد دلم عشق تورو می خواد
می گم به هر قطره ی بارون بگین به دیدنم بیاد

 

یادت میاد رو قلب من هی تازیانه می زدی
واسه رفتن به هر درو به هر بهونه می زدی

هنوز وقتی بارون میاد دلم عشق تورو می خواد
می گم به هر قطره ی بارون بگین به دیدنم بیاد

دل شیشه می لرزه مثل قلب من تو سینه
راستی چرا کسی نبود قلب منو ببینه
همه می گن بذار بره ,برگرده باز همینه
نمی دونن عاشقتم ,نقشی نداره کینه

هنوز وقتی بارون میاد دلم عشق تورو می خواد
می گم به هر قطره ی بارون بگین به دیدنم بیاد

بگین به دیدنم بیاد !



نظرات دیگران ( )

غم
نویسنده: آرین-بیتا(پنج شنبه 85/8/11 ساعت 9:38 عصر)

 

اونی که میخواستی تو غبارا گم شد
مرغی شد و پشت حصارا گم شد
اسم تو رو رو بال مرغا نوشت
رو کنده ی سبز درختا نوشت
یه روز که بارون میومد بهش گفت
یه روز دیگه رو موج دریا نوشت
دریا با موجاش اون رو از خودش روند
مرغ هوا گم شد و اون رو گریوند
اونی که میخواستی تو غبارا گم شد
مرغی شد و پشت حصارا گم شد
باد اومد و تو جنگلها قدم زد
اسم تو رو از همه جا قلم زد
ببین جدایی چه به روزش آورد
چه سرنوشتی که براش رقم زد

 

 

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست
 بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست
 بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست
 بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است



نظرات دیگران ( )

تنهای
نویسنده: آرین-بیتا(پنج شنبه 85/8/11 ساعت 9:37 عصر)

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ...

تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...

تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ...

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ...

تنهایی را دوست دارم زیرا....

 در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

 



نظرات دیگران ( )

زندگی مال تو
نویسنده: آرین-بیتا(پنج شنبه 85/8/11 ساعت 9:37 عصر)
 

زندگی مال تو

 مرگ مال من

 راحتی مال تو

 گرفتاری مال من

 شادی مال تو

 غم مال من

 همه چی مال تو

  

              ولی تو مال من...

 

عمریست همه جا در جستجو "تو" می گردم ، در زندان تنهایی ام به "تو" می اندیشم و در

انبوه کلمه ها فقط نام "تو" را می جویم .

 اکنون بی حضور "تو" در ساحل دریا نامت را بر موجی می نویسم .

 موج پیش می آید و مرا چون ذره ای در بر می گیردو عاقبت من در نام "تو" غرق می شوم.



نظرات دیگران ( )

<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شوق عشق
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
زمستان 1385
پاییز 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
صاحبدلان
آرین-بیتا

|| لوگوی وبلاگ من ||
صاحبدلان

|| اوقات شرعی ||