سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خنده زیاد برحذر باش که دل را می میراند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]   بازدید امروز: 13  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 10622
 
صاحبدلان
 
مینویسم عاشقتم
نویسنده: آرین-بیتا(چهارشنبه 85/8/10 ساعت 2:24 صبح)
                       

اگرگمان میکنیدکه فقط شمارنج می برید،یاعشق می ورزید،

یانومیدهستید،یامیترسید....ودرمجموع ،اگرمیپندارید تمامی

خوبی ها یا بدی های زندگی فقط برای شما رخ میدهند،حضرت

سلیمان رابه یادآورید:

نسلی می رودونسلی دیگرمی آید،امازمین تاابدپایدارمی ماند.

آفتاب طلوع میکندوغروب میکند،به مکان خود بازمیگردد وباز

زاده میشود....آن چه بوده است ،همان است که خواهدبود،وآن

چه شده است ،همان است که خواهدشد،وزیرآفتاب هیچ چیز

تازه نیست .

حضرت سلیمان سه هزارسال قبل چنین گفته است –امانه برای

آنکه احساس بی حاصلی یا تکرارکنیم .هدف اوآشکارکردن این

حقیقت برمااست که هرگزتنها نیستیم .اگرخداوندبرای نسل های

گذشته تدبیری اندیشیده که راه خودرا بیابند،برای هریک ازمانیز

چنین خواهدکرد.وسرانجام ،خداوندبا مشکلات ما میلیون ها تجربه

دارد.

 


نظرات دیگران ( )

عشق
نویسنده: آرین-بیتا(چهارشنبه 85/8/10 ساعت 2:19 صبح)

البته طبیعی است که انسان تا وقتی سی ساله نشده، فکر می کند که عشق هرگز نمی میرد، اما بعد از اینکه یکی دوبار عشقش مرد، به این نتیجه می رسد که عشق اصلا به دنیا نمی آید. در همین راستا و با توجه به اینکه در هرجای دنیا عشق یک جوری اتفاق می افتد که در جای دیگر یک جور دیگری اتفاق می افتد، می خواهیم ببینیم در هر کشوری عشق چگونه اتفاق می افتد؟



نظرات دیگران ( )

عشق
نویسنده: آرین-بیتا(چهارشنبه 85/8/10 ساعت 2:15 صبح)

امروز روز آن است...

که فراموش کنی آن چه که بودی.

استواری گام هایت

صلابت عقاب ها را حقیر جلوه خواهد داد.

برخیز...

دوباره بیاآغاز!!!

برای این فیلم نامه عشقت

به این و آن قول نقش اول را می دادی

اما اکنون...

بدون قهرمان مانده ای

با عدهای سیاه لشکر و بدل کار!!!

همیشه به خودت,

تنها به خودت اطمینان داشته باش

و در هنگام مشکلات به آسمان نگاه کن.

چرا که معمولا"...                                       بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای می ماند,

اطرافت خالی از دوستانی می شو د                      خاطرات خوشی باشد

که تا دیروز پای رفاقت جان می دادند !                       از لحظه هایی که دیگر...

و تو می توانی,                                          برای هیچ کدامتان تکرار نخواهد شد.

آن باشی که یک عمر آرزو داشتی.                       آن گاه که...

کمی تلاش,کمی ایمان!                                           نمی توانیم پا به پای زندگی حرکت کنیم;

دیگر وقت آن رسیده است                               نا امیدی توان را از قدم هایمان می گیرد

که به وجودت افتخار کنی!                                      و ترفندهایمان برای رهایی به جایی نمی رسد..

به خاطر یافتن مقصر,                                   برای بازیابی توان از دست رفته,

زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.                           بیایید معجزه اشک را از یاد نبریم!



نظرات دیگران ( )

شعر2
نویسنده: آرین-بیتا(چهارشنبه 85/8/10 ساعت 2:6 صبح)

 

خفاش شب شومم

از تاریکی هراسی نیست

جغد سفید امشب

روی شاخه بید نشست

 

می خواهم تا صبح

بیدار باشم

طلوع خورشید را ببینم

تا با هم گپی داشته باشیم

 

تا از یارش بپرسم

از رنگین کمان

چرا رنگهایش همه پرید

 

تا از کوه آرزوها

کوه استقامت بپرسم

چرا مثل پنبه زده شده

روی زمین ولو شد

 

از دریای عشق

دریای محبت بپرسم

چرا ماهی دریایی اش

دلگیر و بی پولک شده

تا بپرسم

چه آمد بر سر باران

 



نظرات دیگران ( )

شعر
نویسنده: آرین-بیتا(چهارشنبه 85/8/10 ساعت 2:0 صبح)
هر حقیقتی نه با شنا کردن بلکه با غرق شدن کشف میشود
 
شنا کردن حادثه ای است که در سطح اتفاق می افتد اما غرق شدن تو را به اعماق بی انتها میبرد
 
و زندگی بدون عشق:
به درخت بدون شکوفه و میوه میماند . زندگی بدون عشق زندگی نیست

 



نظرات دیگران ( )

<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شوق عشق
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
زمستان 1385
پاییز 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
صاحبدلان
آرین-بیتا

|| لوگوی وبلاگ من ||
صاحبدلان

|| اوقات شرعی ||